نمی شناسمت

بیشتر از هر چیزی به خلوت احتیاج دارم  

به نظر غیر ممکن میاد تو این وضعیت ، دارم گم میشم فکر کنم چند وقت دیگه چشمامو باز می کنم و می بینم یه جای ناآشنام  

مگر اینکه ...

نظرات 5 + ارسال نظر
سجاد چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 19:01 http://gim2009.blogsky.com

وبلاگ باحالی داشتین
دمت گرم

من شما را لینک کردم با اسم وبلاگتون
شما هم منو لینک کنید

دوست عزیز
شما می توانی با ثبت نام در گروه کسب درامد درامد داعمی داشته باشید
برای ثبت نام از لینک پایین استفاده کنید
http://www.oxinads.com/gourl.php?url=http://www.oxinads.com/?a=31338

نوید چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 20:50 http://vagueminded.blogspot.com

و چقدر ادمی بعضی وقتها به این سکوت و به این خلوت و تنهایی نیاز داره ... همیشه به این اعتقاد داشتم که تنهایی اونجوری که همه میگن تلخ نیست ، گاهی اوقات باید تنها بود ، باید اینقدر توی تنهایی فکر کرد که از یک سری چیزها خلاص شد ... ! نمیدونم، حرف دل بود!

آدم زنده ست به خلوت هاش

برگریزان چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 22:34

چی شده؟
کیه که نمیشناسیش؟
از دوست چه می ماند در آینه فردا
جز حرف دل انگیزش،جزخاطره ای زیبا... !

؟! چیزی نشده !
همه چیز عادیه

shiva پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 00:35 http://tazegi.blogsky.com

مگر اینکه چی؟!

دستی افشان
تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد
هر قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور ، شب تیره ما را بکند
روزن ، روزن !

برگریزان پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:36 http://bargrizan.ir

چشاتو باز کنی و ببنی یه جای نا آشنایی
تو تو کسِ دیگه ای هستی
یا شایدم مردی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد