آشیانه

چه طعمی خواهد داشت اگر در آشیانه مان، تنهاییمان را به هم بسپاریم؟

کمی بهانه بگیریم و بهانه هم باشیم برای شاد زیستن

برای زیبا دیدن

برای امید داشتن

برای یادآوری این حقیقت که خدا نزدیک است و مهربان تر

...

با چه شروع کنیم؟

با همان که پایان داد تنهاییمان را...

" ای که برای هر خیری به او امید دارم

و از خشمش در هر شری ایمنی جویم

ای که می دهد بسیار در برابر اندک

ای که عطا می کنی به هر کس که از تو خواهد

ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد

از روی نعمت بخشی و مهرورزی عطا کن به من، به خاطر درخواستی که از تو کردم

همه ی خوبی های دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را

و بگردان ا زمن به خاطر همان در خواستی که از تو کردم همه ی شر دنیا و شر آخرت را

زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد و بیفزا بر من از فضلت

ای بزرگوار "


همراه

دلم گرفته همراه ...

کاش کمی نزدیک تر می شدی و به صدایی که برنمی خیزد گوش می سپردی

شاید مقصرم نمی خواندی که چه بی تابم و چه غمگین

کاش نزدیک تر که می شدی گرمای آغوشت مرا به خود می خواند و مهربانی شانه هایت دعوتم می کرد به تکیه

یا کمی به گریه

گریه هایی که بی دلیل است

بی دلیل

بی بهانه

به بهانه بهانه گیری

دلم برایت تنگ شده

کاش می دانستی

نمی دانی ...