در پناه سکوت

یک مقدار این روزها سخت تر میگذره

کمی ضعیف شدم

خودم می دونم چرا اینطور شد

از این به بعد باید کمتر حرف بزنم

کمتر بین آدما باشم

تنهاتر

نزدیک تر

خودم بهتر می دونم چرا اینطور شد

تقریبا شبیه حالت ترک یک اعتیاده

مثل یک سم تو تمام بدنم پخش شده اما نمی کشه فلج می کنه

خدایا کمکم کن

حرف آخر رو یادم نمیره

" و حال اگر هزارا در بسته به رویم گشوده شود جای دیگری نخواهم رفت " 

بوی یاس را به خاطر دارم

چه روزهایی گذشت

فقط حیف همدردی نیست تا برایش از اول تا آخر را تعریف کنم

آری نه همدرد که همراهی هم نیست

 انسانیم دیگر

می دانم اگر شروع کنم به گفتن از تو تمامی ندارد

چه می شود کرد تنها تو بودی که پیشم ماندی و از بهانه گیری هایم دلگیر نشدی

تو می دانستی دلم تنگ شده

تو می دانستی روحم را جا گذاشتم

تو می دانستی مرا با آن به تمسخر می گیرند

باید کمتر حرف بزنم

کمتر بین آدما باشم

کمتر بخندم

و سکوت این واژه ی زیبا و شاید بی رحم پناهگاهی خواهد شد در این غربت

غربت بسیار آشناتر از این کوچه هایی که آشنا می پنداریدش

در آدمیان نیافتم

سفری دارم به راهی دور

ای دوست دعایت را بدرقه ی راهم کن


تجدید عهد می کنم


نظرات 5 + ارسال نظر
امین پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 22:46 http://ahange-eshgh.blogsky.com

همیشه سبز باشی

shiva جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 18:47 http://tazegi.blogsky.com

چقدر خوبه که وقتی می ام اینجا رو می خونم انگار یه نفر همه ی دردای منو می دونه و می نویسه!
خوبه که می فهمم این حالت ها فقط مال من نیستن !
خوبه که می فهمم یه نفر دیگه هم با این حس و حال داره زندگی می کنه!
خدا هنوز وجود دارد...

چقدر خوبه که کسی که اینا رو می خونه حس منو می کنه می فهمه
خدا وجود داره
و این برای من مفهوم عجیبی داره
عجیب از این جهت که هنوز از ذهنم به زندگیم راه پیدا نکرده

shiva جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 22:21 http://tazegi.blogsky.com

شاید هنوز اونقدر توی ذهنت مطمئن نیستی...

شاید فکر می کردم بعضی چیزا جاش تو ذهنه
آره شاید مطمئن نیستم که می تونه تو دنیای واقعی هم باشه
ناراحت کننده ست
نه؟
فعلا که همون ذهنیت زیبا برام مونده

فروغ شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 http://sura.blogsky.com



به قول دکتر شریعتی :
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست
او جبران همه ی نداشتن هاست




ساده و زیبا می نویسی

با اجازه لینکت کردم !

به زیبایی تو نمی نویسم
خوشحالم از اینکه بهم سر زدی
در مورد این جمله هم باید بگم من خیلی از نوشته های دکتر شریعتی رو دوست دارم اما در مورد بعضیاش مثل این یکی مشکل دارم
به نظرت اینکه خدا جبران نداشته ها باشه کم نیست؟
پایین نمیارش؟

shiva شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 17:46 http://tazegi.blogsky.com

تو رو نمی دونم اما من هینطوری نمی تونم ادامه بدم!
بهتر سعی کنی تو زندگیت هم ببینیش
باید بخای تا ببینیش

آره
اگر بخوام می بینم
نباید دیدن رو فراموش کنم
بران دعا کن
راه سختی در پیش دارم
یک یا علی گفتم و باید تا آخر بایستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد